روزبهروزبه، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره
رایانرایان، تا این لحظه: 6 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

از تو می نویسم برای تو...

یادداشت های مامان برای روزبه و رایان

یک روز بیادماندنی در خوانسار

نفس های من... چهارشنبه هفته گذشته چهار نفری به همراه عمه مهرو و دوست بابا و خانومش(علی و مرجان) رفتیم خوانسار، در غرب اصفهان. صبحانه رو توی مسیر، در شهر تیران خوردیم و ناهار در پارک سرچشمۀ خوانسار صرف شد. هوا عالی و چشمه ها و کانال ها پر از آب بود. جای همه عزیزانمون رو خالی کردم و بیادشون بودم. خیلی بازی کردین، بیش از دوازده ساعت بیدار و در حال بازی بودین. اونجا زمین بازی هم داشت که بازی کردین و روزبه اینقدر هیجان زده و خوشحال بود که می گفت: «مامان دارم از شادی می میرم!! دلم میخواد همین جا بمونم» عمرت بلند عمر قشنگم. عصر برای دیدن دشت لاله های واژگون رفتیم ولی بخاطر سردی هوای بهار امسال، هنوز باز نشده بودن. توی مسیر، سرسبزی، سد خ...
17 ارديبهشت 1398
1